کد مطلب:38689
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
حضرت امير(ع) در نامة 73 خطاب به معاويه مي فرمايد: سوگند به خدا، اگر باقي ماندن تو را براي امري كه خود مي دانم خواهان نبودم، از من به تو كوبنده هايي مي رسيد كه استخوان را بشكند منظور امام چيست؟
مرحوم خويي، شارح نهج البلاغه در تفسير آن مي فرمايد: مراد از بعض الأستيقا؛ چيزهايي كه امام بقاي آن ها را مي خواهد عبارت است از باقي ماندن مؤمنان پاكدل و حفظ عترت پيامبر(ص) و حفظ ظاهر اسلام، چرا كه اگر حضرت به جنگ با معاويه پافشاري مي كرد، بقية مؤمنان هم به شهادت مي رسيدند و چه بسا امام حسن و امام حسين(ع) هم به شهادت مي رسيدند و نسل امامت منقطع مي شد. از آن طرف عدة زيادي هم از طرفداران معاويه كشته مي شدند و مسلمانان سست و ضعيف مي گشتند و كفار طمع مي كردند به كشور نوپاي اسلامي حمله كنند و اسلام را به خطر بيندازند. پس حضرت بقاي اين امور را مي خواست اما با ضربه وارد كردن بر معاويه اين ها از بين مي رفت. از اين رو مصلحت دانست براي حفظ اساس اسلام از مبارزه با معاويه خودداري كند.(1) مراد حضرت اين است كه علت مدارا كردنش با معاويه، ناتوان بودن حضرت نيست، بلكه مصلحت اسلام ايجاب مي كند حضرت از ضربات كوبنده بر معاويه صرف نظر كند. چنان كه مصلحت اسلام ايجاب كرد 25 سال سكوت كند و از حق مسلّم خويش يعني خلافت صرف نظر نمايد.
پس مصالح مورد نظر حضرت:
پرهيز از خونريزي، تفرقة بيشتر و فروپاشي حكومت اسلامي بود كه باعث شد حضرت دست از جنگ بردارد.(2) بنابراين حضرت نمي خواهد بگويد كه دوست دارم معاويه زنده بماند، بلكه مقصودش اين است كه جنگ و قتل پايان پذيرد و مسلمانان كشته نشوند. اين هدف همراه با بقاي معاويه است.
احتمال ديگر اين است كه اصلاً حضرت نمي خواسته مسلماني كشته شود، بلكه مقصودش از جنگ، تسليم كردن معاويه و طرفدارانش بود، نه كشتن آنان.
پي نوشت ها:
1. ميرزا حبيب الله هاشمي خويي، منهاج البراعه في شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 401.
2. ترجمة فيض الاسلام و دشتي.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.